چرا دعاهایم مستجاب نمی شود؟
بسیاری
افراد دعاهای شان اجابت نمی شوند زیرا از این خداوندگار درون بی خبرند.
آنان تلاش می کنند که توجه خداوندی را جلب کنند که به تصورشان در دوردست
هاست، کسی که ممکن است مشکلات آنان برایش مهم باشد، یا نباشد (یا چیزهایی
از این دست را باور دارند.) دعا کردن به درگاه چنین خداوندی مایوس کننده
است و چندان جای تعجب نیست که بسیاری برای دعا کردن هیچ تلاش نمی کنند.
یکی دیگر از حقایق شگفت انگیز دعا آن است که دعایی مخلصانه و حقیقی با
فشار یا ناکامی همراه نیست زیرا وقتی دعا می کنید با ذات خداوندی نیکویی
های والای درون تان ارتباطی متعارف برقرار می کنید. در دعای واقعی شما به
درونتان باز می گردید، نه برون!
مادربزرگی به نوه اش می گفت که خداوند در درون است. پسرک می خواست این
موضوع را باور کند، اما این حرف برایش تازه می نمود، بنابراین با شک و
تردید به فکر فرو رفت، اگر خداوند در درون من است، در آن جا چه کار می
کند؟ آیا فقط در آن جا آرمیده است؟
اغلب به نظر می رسد که ذات خداوندی درون مان در انجام درست کار غفلت می
ورزد زیرا ما نمی دانیم چگونه با این نیکویی فطری یگانه شویم. در واقع
اراده خداوند بر آن است که بیش از آنچه می ستانیم به ما عطا کند. پروردگار
پرمهر می خواهد دعاهای مان اجابت شوند. او می خواهد رویاهای مان (که در
واقع رویاهای او برای ماست!) به حقیقت بپیوندند. برای او والاترین شیوه
جلوه خود از طریق کسی است که به سیمای او و شبیه به خود اوست، یعنی انسان.
مشکل آن نیست که خداوند نمی خواهد نیکویی والاتر را به بنده اش عطا کند.
مشکل آن است که بنده اش نمی داند آن را چگونه دریافت کند. دعا کردن همان
حلقه گم شده است. انسان با دعا کردن، هشیاری اش را برای دریافت کمال موهبت
های الهی می گشاید. دعا کردن، یعنی ستاندن.
قدما به این راز کهن واقف بودند که خداوند در درون تان است. در زبان
سانسکریت اصیل، برای واژه «دعا»، «پال- آل» آمده که به معنی «قضاوت خود به
منزله مخلوقی شگفت انگیز است». این گفته در بالاترین روش های دعا کردن
مفهوم می باید، شناخت خویشتن به منزله تجلی شگفت انگیز خداوند و آن گاه
یگانگی با آن ذات خدایی درونی. (در فصول بعد، چگونگی انجام آن را به شما
می گویم.)
درک این موضوع که خداوند در درون مان ماوا دارد، هیجانی وافر است.
عکس منزل شخصی بیل گیتس
منزل
بیل گیتس در مدینای واشنگتن«Medina-Washington» مشرف به دریاچه واشنگتن
واقع شده و مساحت زمین آن بالغ بر ?/?? acre میباشد. بیل گیتس زمین این
خانه را در سال ???? به مبلغ ? ملیون دلار خرید و ساخت خانهاش حدود هفت
سال به درازا انجامید و در سال ???? بپایان رسید.
از خصوصیات این منزل
آنست که به محض ورود هر مهمان یک microchip به سینه او نصب میگردد که
ارکاندیشن و الکتریسیته و سایر احتیاجات در محل سکونت مهمان، با سلیقه و
خواست مهمان ، مرتبا بصورت اتوماتیک تنظیم میگردد. در ضمن تمام دکوراسیون
و اثار هنری در قسمت اقامت مهمان مطابق با سلیقه شخصی مهمان بلافاصله تغیر
میکنند و همیشه فقط نزدیکترین دستگاه تلفن به آن شخص زنگ میزند.
سایر اطلاعات در مورد این خانه بدین شرح است :
مساحت این خانه ????? متر مربع است.
درسال ???? قیمت این خانه ??? ملیون دلار برآورد شده است.
هر یک ازدستگیرههای درهای این خانه ???? دلار ارزش دارد.
زمانی در این خانه تعداد ??? نفر به کار مشغول بودند که تعداد ??? نفر انها در قسمتهای کامپیوتر و الکترونیک منزل کار میکردند.
در تمام قسمتهای این خانه حتی درون دیوارهای سنگی دوربینهای مخفی کار گذاشته شده است.
درختی
که قبلا در زمین این خانه وجود داشت و مورد علاقه بیل گیتس میباشد مرتبا
توسط کامپیوتر و سایر تجهیزات الکترونیکی مراقبت میشود و آب و کود و محیطش
بصورت اتوماتیک کنترل میگردد.
در زیر زمین این خانه یکی از مجهزترین سالنهای سینما در جهان برای استفاده شخصی بیل گیتس و مهمانانش ساخته شده است.
هنگامی
که او میخواهد به منزل مراجعه کند آب وان حمامش بطور اتوماتیک در وان
ریخته میشود و حرارت آن مطابق با نظر او ثابت میماند.
در ضمن قسمت اعظم این خانه در زیر زمین ساخته شده تا ظاهرا زیاد بزرگ بنظر نرسد!
دعوای مادر شوهرها و عروس ها
مادر
شوهرها و عروس ها اغلب به دلیل علاقة مشترکشان به یک مرد با یکدیگر مشکل
دارند. آنها این موضوع که عشقشان قابل مقایسه با یکدیگر نیست را نادیده می
گیرند. مادر شوهر و عروس به جای آنکه ببینند چه کارهای خوب مشترکی می
توانند انجام دهند، کارشان به رقابت با یکدیگر می انجامد.
مادر احساس می کند که مورد تهدید قرار گرفته است. او همچنین کمی احساس
حسادت می کند ـ شاید به طورناخود آگاه ـ چون او به این موضوع فکر می کند
که چطور این غریبه می تواند نیازهای واقعی پسرش را همچون او درک کند. عروس
هم از نزدیکی و صمیمیتی که بین شوهر و مادر شوهرش وجود دارد، هراس دارد،
زیرا فکر می کند که رابطة میان آنها مانع از «استقلال» او و شوهرش می
شود.این ترس ها و هراس ها معمولاً بی اساس هستند، اما به خاطر اینکه هر دو
طرف کاملاً به آن اعتقاد دارند، بدترین اتفاق رخ می دهد. عروس در حالی
وارد خانة جدیدش می شود که قبلاً ذهنش از این ترس های عمیق پر شده است
و مادر شوهر نیز مشاهده می کند که عروس وارد خانواده شان می شودو پس از
مدتی کوتاه، از آن غریبة زیبا که « پسرش ار از او خواهد گرفت » متنفر می
شود.
هر دو آنها باید متوجه شوند که « هیچ رقابتی » وجود ندارد و هر کدام از
آنها جا و مکان خاص خودشان را در خانواده دارند. شکاف میان این دو تنها
زمانی که هر دو آنها این موضوع رادرک کنند، از بین می رود.
نصایح زرتشت به پسرش
آنچه را گذشته است فراموش کن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر
قبل از جواب دادن فکر کن
هیچکس را تمسخر مکن
نه به راست و نه به دروغ قسم مخور
خود برای خود، زن انتخاب کن
به شرر و دشمنی کسی راضی مشو
تا حدی که می توانی، از مال خود داد و دهش نما
کسی را فریب مده تا دردمندنشوی
از هرکس و هرچیز مطمئن مباش
فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی
بیگناه باش تا بیم نداشته باشی
سپاس دار باش تا لایق نیکی باشی
با مردم یگانه باش تا محرم و مشهور شوی
راستگو باش تا استقامت داشته باشی
متواضع باش تا دوست بسیار داشته باشی
دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی
معروف باش تا زندگانی به نیکی گذرانی
دوستدار دین باش تا پاک و راست گردی
مطابق وجدان خود رفتار کن که بهشتی شوی
سخی و جوانمرد باش تا آسمانی باشی
روح خود را به خشم و کین آلوده مساز
هرگز ترشرو و بدخو مباش
در انجمن نزد مرد نادان منشین که تو را نادان ندانند
اگر خواهی از کسی دشنام نشنوی کسی را دشنام مده
دورو و سخن چین مباش
در انجمن نزدیک دروغگو منشین
چالاک باش تا هوشیار باشی
سحر خیز باش تا کار خود را به نیکی به انجام رسانی
اگرچه افسون مار خوب بدانی ولی دست به مار مزن تا تو را نگزد و نمیری
با هیچکس و هیچ آیینی پیمان شکنی مکن که به تو آسیب نرسد