دعوای مادر شوهرها و عروس ها
مادر
شوهرها و عروس ها اغلب به دلیل علاقة مشترکشان به یک مرد با یکدیگر مشکل
دارند. آنها این موضوع که عشقشان قابل مقایسه با یکدیگر نیست را نادیده می
گیرند. مادر شوهر و عروس به جای آنکه ببینند چه کارهای خوب مشترکی می
توانند انجام دهند، کارشان به رقابت با یکدیگر می انجامد.
مادر احساس می کند که مورد تهدید قرار گرفته است. او همچنین کمی احساس
حسادت می کند ـ شاید به طورناخود آگاه ـ چون او به این موضوع فکر می کند
که چطور این غریبه می تواند نیازهای واقعی پسرش را همچون او درک کند. عروس
هم از نزدیکی و صمیمیتی که بین شوهر و مادر شوهرش وجود دارد، هراس دارد،
زیرا فکر می کند که رابطة میان آنها مانع از «استقلال» او و شوهرش می
شود.این ترس ها و هراس ها معمولاً بی اساس هستند، اما به خاطر اینکه هر دو
طرف کاملاً به آن اعتقاد دارند، بدترین اتفاق رخ می دهد. عروس در حالی
وارد خانة جدیدش می شود که قبلاً ذهنش از این ترس های عمیق پر شده است
و مادر شوهر نیز مشاهده می کند که عروس وارد خانواده شان می شودو پس از
مدتی کوتاه، از آن غریبة زیبا که « پسرش ار از او خواهد گرفت » متنفر می
شود.
هر دو آنها باید متوجه شوند که « هیچ رقابتی » وجود ندارد و هر کدام از
آنها جا و مکان خاص خودشان را در خانواده دارند. شکاف میان این دو تنها
زمانی که هر دو آنها این موضوع رادرک کنند، از بین می رود.