• وبلاگ : شهيد محمدهادي جاوداني (كميل)
  • يادداشت : علي اي هماي رحمت
  • نظرات : 1 خصوصي ، 6 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + احمد جاوداني ضيائي 
    با سلام به شما بزرگواري که نميدانم چه کسي هستيد و چه موقع
    اين يادداشت را گذاشته ايد.
    اما امشب که از تاريخ 92/10/11 ساعتي گذشته بطور اتفاقي يادداشت شما رو مطالعه کردم و از اين که بزرگوار هم سنگري از برادر زاده عزيزم ياد کرده نه مثل شما اشک ماتم بلکه اشک شوق ريختم که چقدر هادي عزيز ما بزرگ شده که از اون سر کشور ميان و بياد ايشان اشک مي ريزند. چطوري در يک لحظه ميشه اينقدر بزرگ شد؟
    (پر زنان رقص کنان رفت به معراج شهيد مرغ ويرانه نشين را بنگر شاهين شد)
    نفرموده بوديد آيا به منزل مراجعه فرموديد و دل شکسته مادر و برادران ايشان را آرام کرديد؟
    در هر صورت اميدوارم شما بزرگوار هميشه سالم و موفق و سربلند باشيد و اگه قسمت باشه ماهم خدمت شما عزيز برسيم
    خداوند يار و نگهدار شما و خانواده باشد.
    + علي 

    سلام. تو شلمچه با هادي بودم. خيلي دلم ميخواست باهاش رفيق بشم. يه که مثل هر روز رفته بوديم واسه پاکسازي ميدون مين، آقا هادي همينطوري که داشت با ما حرف ميزدو عقب عقب مي رفت حواسش نبود داشت پاشو ميگذاشت روي يه مين گوجه اي. داد زدم هادي مين؛ پاشو زمين نگذاشت. خلاصه مين رو خنثي کرد و گفت پامو دادي به من. دو سه روز بيشتر باهاش نبوديم که اومد مرخصي و بعدش ما هم از گردان مرخص شديم و برگشتيم. بعد از يکي دو سال يه روز گذارم به مشهد افتاد گفتم برم يه سري به هادي بزنم. اومدم کوچه جواديه يا جوادالائمه(يادم نيست)يه اسم ديگه هم توي کوچه بود؛ مومن يا مومني دقيقاً يادم نيست . گفتن رفته غرب. تازه فهميدم هادس سزباز بود و اينجور مخلصانه مثل هزار تا بسيجي کار مي کرد.سرتو درد نيارم آقا محمد رضا، بعداز مدت کوتاهي اومدم مشهد دوباره خيابان طبرسي و عشق ديدن هادي. اما همون اول کوچه زمينگير شدم .مثل الان نمي تونستم اشکم رو قايم کنم. مثل بچه کوچيک نشستم و هاي هاي گريه کردم. کوچه شهيد محمد هادي جاودانين

    هرکس که به راه عشق فاني گرديد

    از خاک برآمد آسماني گرديد.

    شد هادي ما هم به عمل هادي راه

    از دولت عشق جاوداني گرديد.

    السلام عليک يا علي بن موسي الرضا

    آموزگار ملتمس دعا ، علي

    + مزروعي 

    سلام

    من امشب تازه وارد اين وب لاگ شدم خيلي جالب بود

    واقعا اونايي كه پدراشون هستن قدرشون بدونن اونايي هم كه مثل من پدر ندارن فقط افسوس بخورن و فاتحه بفرستن تا شايد ذره اي جبران زحمتاشون بشه

    کس را چه زور و زهره که وصف علي کند
    جبار در مناقب او گفته "هل اتي"

    فردا که هرکسي به شفيعي زنند دست
    ماييم ودست و دامن معصوم مرتضي


    يارب به نسل طاهر اولاد فاطمه
    يا رب به خون پاک شهيدان کربلا

    دلهاي خسته را به کرم مرهمي فرست
    اي نام اعظمت در گنجينه شفا...

    بر شما هم مبارك باد

    در ضمن به روزم

    سلام

    خداوندا

    شهداي اين سرزمين را با

    حضرت مولي الموحدين علي (ع)

    همنشين فرما

    شهيدان،

    كوير بي گياهم

    رفيق نيمه راهم

    عزيزان،

    هرشب تو خوابم

    چشم به راهم

    سلام دوست من

    عيدتون مبارك

    ممنون بخاطر توصيه هاي خوبتون

    موفق باشيد

    ياعلي